...خوب بودن کافیست
سرپرست وزارت آموزش و پرورش ایران روز ۱۵ آبان ۱۴۰۰ از ترک تحصیل ۹۷۰ هزار دانشآموز و عدم ثبتنام آنها در سال تحصیلی جدید خبر داد.
«علیرضا کاظمی» گفت: «آمارها نشان میدهند حدود ۲۱۰ هزار دانشآموز دوره ابتدایی و حدود ۷۶۰ هزار دانشآموز دوره متوسطه ترکتحصیل کردهاند.»
برخی کارشناسان حوزه آموزش و پرورش اما این آمار را نادرست میدانند. «مصطفی اقلیما»، رییس «انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران» در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید آمار اعلامی از سوی سرپرست وزارت آموزشوپروش مبنی بر ترک تحصیل ۹۷۰ هزار دانشآموز، غیرواقعی است و تعداد کودکان و نوجوانانی که در یک سال گذشته مدرسه نرفتهاند، به مراتب بیشتر است.
همزمان با اعلام خبر ۹۷۰ هزار دانشآموز جامانده از تحصیل، «ابراهیم سحرخیز»، معاون سابق وزارت آموزشوپرورش ایران و کارشناس مسایل آموزشی نیز به روزنامه «جهان صنعت» گفته آمار ترکتحصیل دانشآموزانی که به شبکه آموزشی «شاد» دسترسی ندارند، حدود سه و نیم میلیون نفر است.
او همچنین اضافه کرده است: «اگر مدرسه به صورت حضوری برگزار نشود، آمار ترک تحصیل دانشآموزان از مرز پنج میلیون تن عبور میکند.»
ابراهیم سحرخیز ضمن غیردقیق خواندن ادعای سرپرست وزارت آموزشوپرورش، گفته است: «اگر ملاک ترک تحصیل کردهها، آمار حضور و غیاب دانشآموزان در شبکه شاد است، این آمار دقیق نیست. زیرا بسیاری از پدرومادرها به جای فرزندان در شبکه شاد حضور دارند و فرزندان خود را کودکان کار کردهاند.»
این صحبتها در حالی بیان شده است که پیشتر هم وزیر سابق آموزشوپرورش ایران و نمایندگان دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی، از عدد سه میلیون و ۵۰۰ هزار نفری دانشآموزان ترک تحصیل کرده در ایران سخن گفته بودند.
«محمد وحیدی»، عضو «کمیسیون آموزش» مجلس ۱۹ مهر ۱۴۰۰، پس از آغاز سال تحصیلی جدید، در برنامهای تلویزیونی اعلام کرده بود که آمارهای وزارت ارتباطات و فناوری و اپراتور «همراه اول» نشان میدهند سه و نیم میلیون دانشآموز در شبکه شاد که تنها شبکه آموزش آنلاین وزارت آموزشوپرورش است، حضور ندارند که البته از این تعداد، حدود ۸۰۰ هزار دانشآموز از نرمافزارهای دیگر برای تحصیل استفاده میکنند؛ به عبارتی، طبق گفته این نماینده مجلس، حداقل دو میلیون و ۷۰۰ هزار دانشآموز ایرانی به دلایلی همچون عدم توانایی در خرید موبایل و تبلت یا ورود به بازار کار به دلیل افزایش مشکلات اقتصادی خانوارها، مجبور به ترک تحصیل شدهاند؛ آماری که هماندازه با آمار اعلامی وزیر سابق آموزشوپرورش ایران در پایان سال تحصیلی گذشته است.
اما این تمام ماجرا نیست و بر اساس آمار سازمان ثبت و احوال ایران، یک میلیون کودک و نوجوان ایرانی اصلا در هیچ مدرسهای ثبتنام نکردهاند.
وزارت آموزشوپرورش ایران میگوید تعداد کل دانشآموزان شناخته شده در سراسر ایران در سال گذشته ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بوده است. اما طبق اعلام سازمان ثبت و احوال در زمستان سال گذشته، ۱۵ میلیون و ۵۰۰ هزار کودک و نوجوان در سن تحصیل قرار داشتهاند که به معنای عدم ثبتنام یک میلیون کودک ایرانی در مدارس بوده است.
همچنین سخنان تازه «حمیدرضا حاجیبابایی»، وزیر سابق آموزشوپرورش و رییس فعلی «فراکسیون فرهنگیان» مجلس نیز نشان میدهد برای بسیاری از کودکانی که در شهرها و روستاهای ایران به دلیل عدم وجود اینترنت یا موبایل، کلاس درس حضوری برگزار میشود نیز معلمی وجود ندارد.
این نماینده ۱۶ آبان ۱۴۰۰ گفت: «با گذشت ۴۵ روز از سال تحصیلی، هزاران کلاس درس معلم ندارند و کلاسهای بیمعلم یکی از دغدغههای مردم در حوزه آموزش است.»
مصطفی اقلیما، جامعهشناس و مددکار اجتماعی که با لقب پدر مددکاری اجتماعی ایران هم شناخته میشود، در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید: «به طور کلی هیچ یک از آمارهای اعلام شده توسط مدیران دولتی واقعی نیستند زیرا نمیگویند که جامعه آماری آنها شامل چه محدوده جغرافیایی میشود و اصلا طبق چه ساختاری اخذ شده است. در تمام دنیا وقتی عدد و رقم درباره موضوعی اعلام میشود، منبع آن تحقیق هم منتشر میشود و همچنین میگویند میزان درصد خطا و آمار پنهان در آن تحقیق چهقدر است اما در کشور ما این گونه نیست؛ برای مثال، زمانی «محمدباقر نوبخت»، رییس سابق سازمان برنامه و بودجه گفته بود هر فردی که در ماه یک ساعت کار کرده است را جزو افراد شاغل محسوب کردهاند. در موضوع تعداد کودکان جدا مانده از تحصیل نیز طبق آماری که از سوی اعضای انجمن علمی مددکاری ایران برای ما ارسال میشود، درحال حاضر با بیش از پنج میلیون کودک و نوجوان جدا مانده از تحصیل مواجه هستیم.»
مصطفی اقلیما، دکترای علوم اجتماعی با گرایش توسعه مددکاری از «دانشگاه سوربن» فرانسه در ادامه میافزاید: «این تعداد بالا از ترک تحصیل کودکان که ناشی از افزایش فقر و عدم وجود برابری اجتماعی است، در آینده اثرات بسیار مخاطرهآمیزی را به همراه خواهد داشت و جامعه را از هم میپاشاند. زیرا این کودکان که همگی هم از خانوارهای کمبرخوردار هستند، وقتی درگیر درس و مدرسه نباشند، با معضلاتی همچون بازار کار کودکان، ازدواجهای زودهنگام، اعتیاد و قاچاق مواد مخدر روبهرو میشوند. معضلات اجتماعی یک شبه به وجود نمیآیند و یک شبه هم از بین نمیروند بلکه ماحصل سالها تلاش و تحقیق و سرمایهگذاری هستند که طی دهههای اخیر در ایران شاهد آن نبودهایم. حالا ما میگوییم اگر قرار نیست که همه کودکان درس بخوانند، حداقل محیطهایی امن برای آموزش و یادگیری تخصصهای گوناگون برای آنها فراهم شود. ولی همین کار را هم نمیکنند. آیا مسوولان خبر دارند که در محیطهای غیرقانونی و زیرزمینی کودکان، چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ از تجاوزها به دخترها و پسرهای دستفروش و کارگر خبر دارند؟»
این جامعهشناس و مددکار اجتماعی ریشه تمام معضلات اجتماعی در ایران را عدم قرارگیری افراد متخصص در جایگاه خود عنوان میکند و ادامه میدهد: «وقتی یک فرد که مثلا مددکار اجتماعی است را به عنوان استاندار یا فردی با سابقه و تحصیلات سیاسی را به عنوان رییس سازمان بهزیستی انتخاب میکنیم، نتیجه همین میشود. معتقدم بیش از آن که مشکلات اقتصادی در این نابسامانیها نقش داشته باشند، عملکرد ضعیف و بحرانزای مدیران کشور در دهههای اخیر به جامعه آسیب رسانده است؛ همانند همین شهردار جدید تهران که به جای کمک به وزارت آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی برای هدایت کودکان کار به مدارس و آموزشگاهها، میخواهد با ایجاد قرارگاه اجتماعی آنها را جمعآوری کند و فقط به دنبال پاک کردن صورت مساله است.»
با توجه به عدد و رقمهای اعلام شده از سوی مسوولان نظام آموزشی ایران و بالا رفتن همزمان نرخ تورم و گرانیها که خانوارهای زیادی را به زیر خط فقر کشانده است، میتوان انتظار داشت که طی ماهها و سالهای آینده، کودکان بیشتری از تحصیل باز بمانند و ترک تحصیل دانشآموزان با شتاب بیشتری مواجه شود.
آخرین گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد که در حال حاضر بیش از یکسوم جمعیت ایران در «فقر مطلق» زندگی میکنند و حدود یکسوم دیگر نیز محتاج به دریافت کمکهای دولتی هستند و در شرایط «سخت معیشتی» به سر میبرند. متوسط درآمد خانوارهای شهری در ایران ۶.۲ میلیون تومان در ماه است اما هزینه سبد معیشت یک خانواده به ۱۲ میلیون تومان رسیده است.
«اسکندر مومنی»، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران زمستان سال گذشته گفته بود: «بر اساس پیمایشی دقیق در جامعه هدف، مشخص شد که ۹۰ درصد دانشآموزان پس از ترک تحصیل به دام یکی از آسیبهای اجتماعی چون اعتیاد میافتند.»
پژوهشهای جامعهشناسان و رواندرمانگرها نیز نشان میدهند که ترک تحصیل کودکان و نوجوانان، به ازدواج زودهنگام دختران، افتادن به دام اعتیاد، اشتغال به کار زودهنگام پسران، عدم احساس ارزشمندی اجتماعی، ناتوانی در کشف استعدادها و هویت شخصی، بیتجربگی در پرورش فرزند و فشارهای روانی بابت ناتوانی در تامین خواستههای مالی خواهد شد.
اما آیا چنین فاجعهای اجتماعی برای دولت و حاکمیت در ایران اهمیت دارد؟ طبیعتا رشد ترسناک آمار ترک تحصیل دانشآموزان در ایران بیانگر بیتفاوتی نظام جمهوری اسلامی نسبت به آینده جامعه ایران و اولویت داشتن برنامههای دیگر دینی و فرهنگی است.
«بهروز محبی»، نماینده سبزوار در مجلس شورای اسلامی فروردین امسال گفته بود آمار ترک تحصیلی در برخی از شهرهای ایران بین ۳۰ تا ۴۰ درصد است اما یک ماه بعد، «علی خامنهای»، رهبر نظام ایران در سخنانی تلویزیونی خطاب به مدیران وزارت آموزشوپروش و معلمان، خواستار «ادامه راه شهید مطهری در مقابله با امواج منحرف فکری شرق و غرب» شده بود و هیچ صحبتی از ترک تحصیل میلیونی کودکان ایرانی و راههای مقابله با آن نکرد.
در میان استانهای مختلف ایران، استان خراسان رضوی بیشترین آمار ترک تحصیل دانشآموزان را به خود اختصاص داده است.
«قاسمعلی خدابنده»، مدیرکل آموزشوپرورش این استان اوایل سال جاری گفته بود: «۴۰ هزار دانشآموز در خراسان رضوی از تحصیل بازماندهاند که بسیاری از آنها در مناطق محروم استان میکنند.»