...خوب بودن کافیست
«ایرانوایر» در سلسله گفتوگوهایی با شهروندان و صاحبنظران پیرو ادیان گوناگون، چند سوال عمده را مطرح میکند: «در شرایطی که جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی را نقض میکند، وظیفه شهروندان آزاداندیش و معتقد به اصول جهانشمول حقوق بشر چیست؟ اقلیتها چه انتظاری از هموطنان خود و چه پیشنهادهایی برای آنان دارند؟» در این بخش، با گروهی از شهروندان و صاحبنظران مسیحی گفتوگو کردهایم.
بسیاری از شهروندان ایران از شدت تبعیضهای موجود در قوانین ایران نسبت به اقلیتهای غیرمسلمان اطلاع ندارند و نمیدانند که این تبعیضها چطور شرایط زندگی را برای باورمندان به آیینهای دیگر دشوار میکند. از سوی دیگر حکومت جمهوری اسلامی همواره با سوءاستفاده از این مساله که اقلیتهای دینی رسمی و تعریف شده در قانون اساسی در مجلس ایران نماینده دارند، برای تبلیغ رواداری با ادیان دیگر استفاده کرده است.
نگاهی به وضعیت مسیحیان ایران اعم از جامعه ارامنه، آشوریان و مسیحیان فارسیزبان نشان میدهد، آنها علیرغم آنکه مسیحیت به عنوان یکی از پنج مذهب رسمی در ایران پذیرفته شده است؛ اما به شیوه و اشکال مختلف با تبعیضهای متعدد در حوزه حقوق شهروندی مواجهاند.
مهربان باشیم؛ این ارتباطی به قانونگذار ندارد
جامعه ارامنه ایران از دیرباز تا امروز در شکلگیری هنر و فرهنگ نقش غیرقابل انکار و موثری داشتهاند. رقص، موسیقی، ادبیات، نقاشی، سینما و تئاتر ایران همواره جولانگاه حضور ایرانیان ارمنیتبار بوده است. کمتر کسی است که در ایران با ارامنه ارتباط گرفته باشد و از مهربانی آنها خاطرات بهیادماندنی نداشته باشد.
«وارطان» یکی از شهروندان ارمنی ساکن ایران در گفتوگو با ایرانوایر بر همین مهرورزی و مهربانی تاکید دارد. او میگوید: «من به عنوان یک هموطن مسیحی، از جامعه اکثرا مسلمان ایران تقاضا دارم، در مواجهه روزانه با غیرمسلمانان، نگاهی محبتآمیز به آنها داشته باشند. در مورد احکامی همچون نجس بودن و حلال و حرام بودن، شما هموطنان میتوانید فارغ از نگاه حکومت، با اقلیتهای مذهبی مهربان باشید.»
یکی از رنجهای اقلیتهای مذهبی خاطرات آنها از نجس شمردن آنهاست. بسیاری از آنها میگویند، دستکم یکبار در زندگی بهطور واضح به دلیل باور دینیشان توسط افرادی که حتی گاه با آنها روابط نزدیک و صمیمانه داشتهاند، با کلماتی همچون ناپاک و نجس بودن نواخته شدهاند و یا آنچه به عنوان پذیرایی برای میهمان مسلمانشان عرضه کردهاند، با بیمهری رد شده چون مسلمانان باور دارند که خوراک تهیه شده در خانههای آنها حلال نیست.
وارطان نقدی هم به جامعه ارمنیتبار ایران وارد میکند و میگوید: «از نظر من وظیفه همه شهروندان حمایت از همدیگر است. به شخصه به عنوان یک فرد ارمنیتبار دوست دارم، مانند باقی افراد جامعه در ایران زندگی بدون تبعیض داشته باشم و آزادانه اعمال دینی خود را انجام دهم. البته در مواجهه با این پرسش این امر نیز وجود دارد که ارمنیهای در ایران کمی وجههای نژادپرستانه، برتریجویانه و جداییطلبی اجتماعی دارند که مورد قبول اکثریت ملت ایران و البته حقوق بشر نیست و مقدار کم تبعیضی که از جانب جامعه ایران بر آنها وارد میشود، پاسخی طبیعی به این وجههای نادرست است، همانطور که من خود به عنوان فردی ارمنیتبار این وجوه را متهم میکنم. قطع به یقین وظایف شهروندی مدرن شامل تمام افراد جامعه خواهد بود و اقلیتهای دینی و مذهبی نیز نباید به واسطه دین خود جزیی جدا از جامعه ایران تلقی شوند.»
وارطان در عین حال یادآور میشود که با وضعیت کنونی حاکمیت در ایران شهروندان چندان کار زیادی از پیش نخواهند برد؛ چرا که حتی بخشی از رفتارهای آنها در قبال همدیگر ممکن است، به اعمال فشار حکومت هزینههایی بر آنها تحمیل کند: «اکثر هموطنان انتظارات حقوق بشری اقلیتها را رعایت میکنند، من باور دارم که با تغییر رژیم ایران وضعیت در تمامی جامعه بهتر خواهد شد. به همین دلیل تنها پیشنهادی که برای ملت ایران دارم، اتحاد ریز سایه احترام متقابل به یکدیگر فارغ از دین، نژاد، قومیت و جنسیت است. امیدوارم که به زودی در ایرانی آزاد و آباد و خالی از هرگونه تبعیض در کنار یکدیگر زندگی کنیم.»
ما از یک آب و خاک برخاستهایم
حکومت ایران مسیحیان ارمنی و آشوری را «مسیحیان خوب و بیآزار» میداند. مسیحیان نوکیش یا کسانی که به زبان فارسی موعظه میکنند، از نظر نظام جمهوری اسلامی «مسیحیان تبشیری» خوانده میشوند. آنها مرتد شناخته میشوند و برای همین از کلیه حقوق شهروندی محروم هستند.
کشیش «بهنام ایرانی»، از فعالان مسیحی، مسلمانزاده بوده و سالها قبل تغییر مذهب داده است. او به خاطر فعالیتهای تبلیغی در ایران بارها تهدید، احضار و بازداشت شده و با اتهامات مختلفی از جمله «محاربه با خدا و افساد فیالارض»، «اقدام علیه امنیت ملی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» روبهرو بوده است.
کشیش بهنام ایرانی که شش سال را در زندانهای ایران گذرانده است، به «ایرانوایر» میگوید: «قطعا یکی از موضوعاتی که در حوزه شهروندی و بهاصطلاح هموطن بودن به خصوص در مورد ما ایرانیان باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که همه ما ایرانیان قبل از اینکه هر نوع گرایش اعتقادی یا فرهنگی و زبانی داشته باشیم، باید بدانیم که ایرانی هستیم، از یک آب و خاک برخاستهایم و دارای یک پیشینه مشترک تاریخی هستیم.»
او با اشاره به اینکه همین پیشینه مشترک باعث شده تا در کنار هم دردهای مشترکی را تجربه کنیم، میگوید: «هر افتخاری داریم، افتخارات برای همه ماست و البته ننگها نیز دامن همه ما را میگیرد. با توجه به اینکه ملت ما دارای یک پیشینه پر افتخار تاریخی است و به خاطر داشتن اسطورههایی چون کوروش کبیر که با منشوری که به نام او مسمی است، شهرت جهانی دارد و به طور خاص در زمینه آزادیهای مذهبی و اعتقادی پیشرو و طلایهدار تاریخ بشریت است، به خود می بالد؛ پس جای بسی تامل دارد که ایرانیان صرفنظر از اینکه از چه رنگ و زبان و تیره و مذهبی هستند، بدانند که چه رسالتی در برابر این پیشینه نسبت به نسل حاضر و آیندگان دارند.»
کشیش بهنام ایرانی از تجربه زیسته خود در کنار جامعه اکثرا مسلمان ایران یاد میکند و با اشاره به «رنجها، مصیبتها و فشارهای امنیتی و حبسهای طولانی» که از سر گذرانده میگوید: «اکثریت مردم عزیز ما به طور خاص در برابر جامعه مسیحیان خوشبرخورد و رفتارهایی سرشته با احترام داشتهاند. بهجز اقلیت کوچکی که منافع آنان با سیاستهای رژیم حاکم گره خورده است. اما مشکل بزرگی که در ساختار جامعه ایرانی وجود دارد، این است که به اهمیت و تاثیر شگرف یکپارچه بودن و فکر کردن به منافع مشترک واقف نیستند.»
این عضو جامعه مسیحیان فارسیزبان شعر سعدی را یادآور میشود و میگوید: «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار. مشکل بزرگ این است که شوربختانه مردم دردهای دیگران را دردهای خود نمیدانند. اگر چه باید اقرار کنم که در سالهای اخیر روزنههایی از این همدردی دیده میشود که جای بسی شادمانی و شکرگزاری دارد.»
کشیش بهنام ایرانی با اشاره به اعتراضات صنفی معلمان، کارگران و بازنشستگان آنها را به عنوان یک نمونه درست برای تمرین همدردی با هم مثال میزند و میگوید: «باید با تمام وجودمان باور کنیم که نسبت به همدیگر مسئول هستیم. همانطور که امروز معلمان برای مشکلات مشترک خودشان به خیابانها میآیند، بازنشستگان برای دردهای مشترکشان اعتراض میکنند و یا قشرهای مختلف مدنی در جامعه در برابر ناعدالتیها زبان به اعتراض میگشایند، باید یاد بگیریم که نسبت به آزار و اذیتهایی هم که صرفا به جهت باورهای دینی و مذهبی نسبت به هموطنانمان شکل میگیرد نیز توسط کلیت جامعه واکنش نشان بدهیم و کمپینهایی را برای حمایت از آزادیهای مدنی و از جمله مذهبی و اعتراض به آزار و اذیتهای وارده بر اقلیتهای مذهبی راهاندازی بکنیم و به این نگاه نکنیم که چون من مسیحی یا یهودی یا زرتشتی نیستم، به من ربطی ندارد که به آنها چه می گذرد.»
او به کمپین «کلیسا حق همه مسیحیان است» که توسط گروهی از مسیحیان فارسیزبان راهاندازی شده، اشاره میکند و نقش رسانهها را در همراهی شهروندان یادآور میشود: «این حرکت میتواند گسترش پیدا کند و حتی جنبه ملی هم به خودش بگیرد و ایرانیان به عنوان مثال کمپین آزادیهای مذهبی را راهاندازی کنند؛ قطعا نقطه شروع و شکلگیری چنین کمپینهایی، دستاندرکاران رسانه هستند. آنها میتوانند در این زمینهها روشنگری کنند.»