...خوب بودن کافیست
معلمهای تاریخ همیشه برای یک سوال تکراری دانشآموزان که «تاریخ به چه کار ما میآید؟» یا «چرا باید تاریخ بخوانیم؟»، همواره یک پاسخ مشترک داشتهاند: «خواندن تاریخ و درس گرفتن از تاریخ به ما میآموزد که از اشتباهات پرهیز و از خطاهای تکراری جلوگیری کنیم.»
آنها با این پاسخ، ما را به خواندن تاریخ تشویق میکردند.
مرور تصمیمهای حاکمان خودکامه و رسانههای آنها نشان میدهد که سروکاری با تاریخ ندارند و ترجیح میدهند به جای خواندن تاریخ و عبرتآموزی، بر تصمیمات اشتباه خود اصرار ورزند. یکی از این تصمیمات اشتباه آنها، نحوه انعکاس و برخورد با اعتراضات مردمی است. اگر به اعتراضات مردمی و نحوه برخورد رسانههای حکومتی با آنها طی چند دهه گذشته در ایران بنگریم، با یک سیکل تکراری مواجه میشویم:
– سانسور و بایکوت خبری در روز یا روزهای اول
– تحریف و جعل اطلاعات در روزهای بعد
– سناریوسازی و تهیه خوراک قضایی برای محاکم در هفتههای بعد
شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسی زبان خارج از ایران روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱، ویدیوها و گزارشهای متعددی از اعتراضات مردمی به گرانیهای اخیر منتشر کردند. اما در خبرگزاریهای وابسته داخلی مانند «تسنیم»، «فارس»، «مهر» و «جام جم»، خبری از اعتراضات مردمی را نمیتوان یافت. خبرگزاری دولتی «ایرنا»، تریبون رسمی دولت جمهوری اسلامی نیز در گزارشی با عنوان «اعتراضات پراکنده در برخی شهرهای کشور/ پایان تجمعات و بازگشت آرامش»، خبر اعتراضات مردمی را سانسور نکرده ولی کوشیده است آن را کوچک و محدود جلوه دهد.
خبرگزاری فارس که وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، اصل اعتراضات را سانسور کرده و ترجیح داده این بار جلوتر از همکاران خود، وارد مرحله سناریوسازی شود و در همان روز اول اعتراضات، از «دستگیری چند نفر مرتبط با ضد انقلاب در کهگیلویه و بویراحمد» خبر داده و نوشته است: «این افراد با نفوذ در بین گروهی از مطالبهگران استان، قصد بر هم زدن نظم عمومی را داشتند. افراد دستگیر شده با عناصر خارجنشین و معاند در ارتباط بودند و قصد ایجاد اغتشاش و ناآرامی در استان را داشتند. این روش به رویه معمولی جریان ضد انقلاب تبدیل شده که در هر نقطه از کشور مردم با شعارهایی کاملاً سالم و در چارچوب به دنبال مطالبات خود هستند، بلافاصله چند نفر که وابستگی جریانی به معاندین دارند، شعارهای هنجارشکنانه میدهند یا به اموال عمومی آسیب میزنند تا تجمع را ضد نظام جلوه دهند. اما مردم همواره باید نسبت به این عناصر به هوش باشند و با رعایت قانون، آتش به خرمن دشمن نیندازند و هر خبر، فیلم و کلیپی را بدون صحت و سقم آن قبول نکنند.»
براساس تجربه اعتراضات خیابانی به سیاستهای مصوب حکومت و نحوه انعکاس رسانهای آنها در داخل ایران، در روزهای آینده باید شاهد اخبار بیشتری از سناریوسازیها و دستگیریها باشیم. احتمالا این تجمعات نیز به همین شیوه تمام میشوند و افرادی دستگیر و محاکمه خواهند شد. حتی ممکن است شاهد اعدام نوید افکاریهای دیگری باشیم. اما آنچه این سیکل تکراری بر جای خواهد گذاشت، به این شرح خواهد بود:
– سقوط هرچه بیشتر مشروعیت نظام/ افزایش شکاف دولت-ملت
– تشدید بیاعتباری رسانههای حکومتی
– افزایش بیاعتمادی عمومی به حکومت و رسانههای آن
رسانههای حکومتی همچون تسنیم، فارس و صداوسیما که وظیفه و رسالت خود را ترویج دیدگاههای رسمی جمهوری اسلامی و کنترل و مدیریت افکار عمومی قرار دادهاند، از این اصل مهم غافل هستند که این رسالت در فقدان اعتبار رسانهای محقق نمیشود. آخرین نتایج منتشره توسط مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما که به تعداد بینندگان برنامههای ماه رمضان اختصاص داشت، نشان میدهند که پربینندهترین برنامه سیما، یعنی «زندگی پس از زندگی»، تنها ۱۴ درصد بیننده داشته و پس از آن، ویژه برنامههای مراکز استانی با ۹.۵ درصد بیننده، بیشترین مخاطب را جذب کرده است.
بسیاری از برنامههای صداوسیما حتی یک درصد مخاطبان را نیز جذب نمیکنند؛ یعنی به رغم هزینههای میلیاردی، سازمان صداوسیما قادر به حفظ مخاطبان خود نیست و به اعتراف رییس این سازمان، رسانه ملی با ریزش مخاطب مواجه است.
مخاطبان رسانهها امروزه با انحصار رسانهای مواجه نیستند و اخبار را از کانالهای مختلف دریافت میکنند. پیشتر، سانسور و برخورد گزینشی دروازهبانی اخبار در رسانهها کمتر به چشم میآمد و برای مدیران رسانهها ساده بود که با دستور مقامهای امنیتی، خبری را پنهان کنند. ولی دیگر حرکت بر این مدار جز بیاعتباری و ریزش مخاطب، دستآوردی ندارد. شبکههای اجتماعی دیگر اجازه نمیدهند که خورشید پشت ابر بماند.
این موضوع زمانی اهمیت مضاعف پیدا میکند که سانسور دامن اخبار مربوط به یک منازعه ملی را بگیرد. یکی از مواردی که بیشترین ارزش خبری را برای رسانهها دارد، اخبار مربوط به درگیریها و منازعات است. درگیری و منازعه به عنوان مشهورترین خبر بد، معمولا بیشترین مخاطب را در رسانهها دارد و طبیعتا سانسور آن بیشتر و سریعتر به چشم میآید.
عموم مردم، در هر شرایطی، اخبار منازعات را دنبال میکنند. احتمالا اگر آماری از پربینندهترین اخبار دو سه دهه اخیر ایران را بررسی کنیم، اخبار اعتراضات خیابانی در میان اخباری میگنجند که بیشترین مخاطب را داشته و بیشترین توجه را جلب کردهاند. بنابراین، رسانه سانسور کننده چنین اخباری نیز بیاعتبارترین نزد مخاطب شناخته میشوند، چرا که آنها مهمترین رسالت خود، یعنی اطلاع رسانی دقیق، منصفانه و صادقانه را قربانی منافع گروهی، جناحی و سیاسی کردهاند.