...خوب بودن کافیست
«رضا مرادخانی»، بوکسور سابق تیم ملی ایران، هدف چهار گلوله ماموران نیروی انتظامی قرار گرفته است. این اتفاق هشتم اردیبهشت سال جاری، در پارک پردیسان رخ داد. ماموران گشت ارشاد ابتدا به خاطر حجاب همسر رضا مرادخانی یعنی «ماریا عارفی»، مزاحم آنان شده بودند.
همچنین طبق گزارشی که روزنامه «شرق» منتشر کرده، مامورین گشت ارشاد، به صورت ماریا عارفی و دختر ۱۰ ماههاش «اسپری فلفل» زدهاند.
در این گزارش، میپرسیم رضا مرادخانی و ماریا عارفی چه کسانی هستند، چرا مورد حمله ماموران نیروی انتظامی قرار گرفتند و رابطه رفتار حکومت با ورزشکاران و موج گسترده مهاجرت آنها از کشور طی سالهای اخیر، چیست.
از رضا مرادخانی و ماریا عارفی چه میدانیم؟
رضا مرادخانی، متولد سال ۱۳۶۵ در «خرم آباد» است. اصالتی لُر دارد و رشته بوکس را از سال ۱۳۸۱ وقتی ۱۶ سال داشت، آغاز کرد.
مشوق و نخستین مربیاش برای ورود به این رشته «پیام شریفی»، از مربیان استعدادیاب خرمآباد بود. یک سال بعد رضا مرادخانی با درخشش در رقابتهای کشوری به میزبانی شهر قم، به مدال برنز دست یافت و در حالی که فقط ۱۷ سال سن داشت، برای نخستین بار، به اردوی تیم ملی بوکس ایران دعوت شد.
او از سال ۱۳۸۸ به مدت ۷ سال به صورت رسمی عضو تیم ملی بوکس ایران بود. در این مدت او بهجز قهرمانی در رقابتهای استانی و کشوری، به مقام اول مسابقات دهه فجر و مدال طلای مسابقات بینالمللی «جاده ابریشم باکو» دست یافت. اما معتبرترین مدال دوران حرفهای رضا مرادخانی به سال ۲۰۱۵ و نشان برنز رقابتهای آسیایی تایلند برمیگردد.
مهمترین رقیبش در ایران طی سالهای حضور در تیم ملی، «علی مظاهری» بود که یکی از نامدارترین بوکسورهای ایران محسوب میشد.
رضا مرادخانی سال ۱۳۸۵ از دنیای مشتزنی خداحافظی کرد و وارد دنیای مربیگری این رشته ورزشی شد. او که سابقه مشتزنی در باشگاه «فنرباغچه» ترکیه را داشت، پس از خداحافظی از این رشته، در این تیم مربیگری را آغاز کرد.
با پایان دوران همکاریاش با این تیم، به ایران برگشت و همراه همسرش، باشگاه مشتزنی خود را دایر کردند.
ماریا عارفی، همسر رضا مرادخانی را به عنوان یکی از نخستین زنان رسمی بوکس ایران پس از انقلاب میشناسند. برادر او، «میلاد عارفی مقام» از شناخته شدهترین ووشوکاران ایران در بخش «ساندا» است. دو مقام قهرمانی جهان، یک قهرمانی جوانان جهان و یک قهرمانی جام جهانی ساندا در کارنامه اوست.
ماریا عارفی هم مانند همسرش، طی سه سال گذشته، مربیگری در بوکس را آغاز کرده و به زنانی که مشتاق یادگیری این رشته ورزشی هستند، آموزش میدهد.
چرا ماموران به بوکسور ایران شلیک کردند؟
ماریا عارفی در گفتوگو با روزنامه شرق، ماجرای روز هشتم اردیبهشت را پس از گذشت بیش از یک ماه اینگونه شرح داده است: «ماشین را نزدیک ورودی پارک کردیم و حدود صد متر قدم زدیم. یک ماشین گشت ارشاد کنار من ایستاد و گفت کد ملیات را بده، میخواهم استعلام بگیرم مشکلی نداشته باشی. من به آن خانم گفتم، هم اسم من و هم اسم همسرم را در گوگل بزنید، مشخص میشود چهکاره هستیم. بعد شوهرم گفت چه شده؟ گفتم میگوید کد ملی بده ببینم مشکل اخلاقی داری یا نه. شوهرم گفت خانم من چه مشکل اخلاقی داشته باشد؟
همین لحظه یک مامور آقا از جلو پیاده شد. در را باز کرد و گفت آقا! شما بیا اینور و دخالت نکن. داره با خانمت حرف میزنه! همسرم گفت که خودت میگویی خانمت، پس به من ربط دارد. چهار خانم و دو آقا از ماشین گشت ارشاد پیاده شدند. یکی از آقایون با لباس شخصی بود و یکی هم لباس نظامی سبز به تن داشت.
کسی که لباس نظامی به تن داشت جلو آمد و به رضا گفت، میگویم به تو ربطی ندارد. به شوهرم گفت، خیلی داری حرف میزنی. شوهرم هم گفت، این چه طرز حرفزدن است؟ من فقط میپرسم همسرم چه مشکلی دارد؟ اینجا بود که همان فرد دست به اسپری برد. بعد به رضا گفت که اینها به شما گیر دادند، یک معذرتخواهی کنید و بروید تمام شود. رضا هم گفت، با اینکه کاری نکردم؛ اما به هر حال خانواده هستیم و بهتر است ادامه پیدا نکند. اگر صدایم را یک مقدار بالا بردم معذرتخواهی میکنم، تمام شود.
رضا رفت پیش آن مامور مرد گفت، من کاری نکردم اما معذرت میخواهم؛ ولی طرف ولکن نبود. گفت، نه، تو خیلی ادعای گردنکلفتیات میشود، گول هیکلت را نخور. پررو شدی و هِی داری زرزر میکنی. بعد من گفتم آقا! چی داری میگی؟ سرش را چرخاند سمت من، فحش داد و گفت دهنت را ببند. رضا هم برگشت گفت، خودت دهنت را ببند. این را که گفت ضارب که اسپری را آماده کرده بود شروع کرد به اسپریزدن سمت ما. کنار هم ایستاده بودیم و دخترم هم در آغوشم بود. آن فرد اسپری را دو، سه بار آورد و به سمت رضا پاشید که روی سر دخترم و روی دهن من هم ریخت.
چند ثانیه بعد، من نفهمیدم چه شد. فقط یک لحظه به خودم آمدم و صدای تیر شنیدم. دیدم دیدم رضا تیر خورده، من هم خودم را که مامورها من را گرفته بودند، رها کردم و بدوبدو به سمت ماموری که شلیک میکرد، رفتم. دیدم مامور بالای سر رضا رفت و کُلت هم در دستش بود؛ خودم را روی مامور مرد پرت کردم و او را هل دادم و او هم به زمین خورد. زمین که خورد، دستم را مقابل لوله تفنگش گذاشته بودم. با خودم میگفتم اگر به دستم تیر بزند که نمیمیرم؛ ولی حداقل تیری به سر یا قلب رضا نمیخورد. تعداد تیرها زیاد شد و من فکر کردم مشقیاند؛ ولی مشقی نبودند و تیرها به آسفالت میخوردند. سپس همان مردی که لباس شخصی داشت، آمد مرد با لباس نظامی را بلند کرد و رفت؛ اما مگر ول میکردند؟ افتاده بودند دنبال یک زنی که از صحنه فیلم گرفته بود.»
ورزشکاران چرا پناهنده میشوند و واکنش حاکمیت چیست؟
آنچه باعث شده رضا مرادخانی و همسرش، موضوع را به رسانههای داخل کشور برسانند، طرح اتهامات نیروی انتظامی مبنی بر «کشف حجاب» و «تمرد» بوده است. مواردی که زن و مرد بوکسور ایرانی، آنها را خلاف واقع دانستهاند.
در روزهای گذشته، وزارت ورزش و جوانان و فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی، روی موضوع «پناهندگی ورزشکاران ایرانی» مانور خبری دادهاند.
«حمید سجادی»، وزیر ورزش و جوانان ایران ایران سوم خردادماه در جمع خبرنگاران، ورزشکارانی را که طی سالهای اخیر به کشورهای دیگر پناهنده شدهاند، «خائن به میهن» نامید و گفت: «چرا سایر ورزشکاران را بد نام میکنید؟ اگر قرار است در کشور دیگری زندگی کنید یا اینکه یکسال به کشور دیگری بروید یا اینکه برای تحصیل به کشور دیگری مهاجرت کنید، چرا در قالب تیمهای ورزشی به این کار دست میزنید و سایر ورزشکاران را بد نام میکنید؟»
وزیر ورزش دولت «ابراهیم رئیسی» روز هفدهم خرداد سال جاری، ادبیات خود را تغییر داد و با لحنی توام با تهدید گفت: «در مورد ورزشکارانی که پناهنده میشوند، منتظر تصمیمات جدید ما باشید.»
۲۵ اردیبهشت نیز «محمد پولادگر»، معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش و جوانان، در مصاحبهای که با رسانههای ایران داشت، ورزشکارانی را که به سایر کشورها پناهنده میشوند، «بیریشه» خوانده بود.
دیروز ۲۱ خرداد ماه نیز «سارا فلاحی»، نایبرییس فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی، پناهندگی ورزشکاران را «دهنکجی» به کشور نامید و ادعا کرد، کمیتهای برای برخورد با اشخاص یا نهادهایی که ورزشکاران را به مهاجرت و پناهندگی به کشورهای دیگر ترغیب میکنند، تشکیل خواهد شد.
میان صحبتهای مطرح شده، اما نشانی از دلایلی که ورزشکاران ایران پس از مهاجرت یا پناهندگی از آن نام بردهاند به چشم نمیخورد؛ موضوعاتی مانند تهدیدها، دخالت سیاست در ورزش، ناامنی اقتصادی و اجتماعی یا تبعیضهای سیستماتیک جنسیتی و مذهبی در همه سالهای گذشته، از سوی ورزشکارانی که از ایران مهاجرت کردهاند، مطرح شده است.