...خوب بودن کافیست
روز جمعه اول مهر ۱۴۰۱، اعتراضات به قتل «مهسا (ژینا) امینی» توسط «گشت ارشاد» وارد هفتمین روز شد. شهروندان معترض ایران در این هفت روز در بیش از ۸۰ شهر کشور به خیابانها آمده و با سر دادن شعارهای علیه حکومت و رهبر جمهوری اسلامی، اعتراض، خشم و انزجار خود از نظام را اعلام کردهاند.
شهروندخبرنگار «ایرانوایر» برای منعکس کردن صدای مردم معترض، به میان آنها رفته و در شهر تهران، در محلههایی چون میدان «تجریش»، چهارراه «پارکوی» و خیابان «آزادی» با آنها گفتوگو کرده است. شهروندخبرنگار دیگری از وضعیت اعتراضات کرج در روز جمعه برای «ایرانوایر» نوشته است.
میدان تجریش
صدای بوق ممتد خودروها که در اعتراض به قتل «مهسا امینی» توسط پلیس «امنیت اخلاقی» به خیابان آمدهاند، همه جا شنیده میشود. حضور گسترده نیروهای لباس شخصی، گارد ویژه و پلیس در چهارراه «پارکوی»، محدوده «باغ فردوس» و خود میدان «تجریش» مشهود است.
یک شهروند معترض به «ایرانوایر» میگوید: «سر زعفرانیه مردم ایستادهاند، اصلا ما نتوانستیم برویم از بس که گاز اشکآور میزنند. چشمهایم میسوزند. شاید بتوانیم از پشت باغ فردوس برویم ولی میگویند جاهای خلوت هم نروید که دستگیر می کنند. بالاخره خودمان را به جمعیت میرسانیم.»
صدای گاز دادن موتورهای گارد ویژه در فایل صوتی که شهروندخبرنگار «ایرانوایر» ارسال کرده است، به وضوح شنیده میشود. خودش در پس زمینه میگوید که همینطور در حال رفت و آمد هستند. خودروهایی که در ترافیک خیابان «ولیعصر» هستند نیز با بوق زدن، اعتراض خود را نشان میدهند.
زنی جلو میآید و به شهروندخبرنگار «ایرانوایر» میگوید: «نظام جمهوری اسلامی باید از بیخ و بن برود، نه این که جزیی از آن. مشکل ما گشت ارشاد نیست، ما جوانانمان را میخواهیم که اینها کشتند.»
صدای مردی در پس زمینه میآید که میگوید: «نروید! برگردید! میزنند؛ تیر میزنند به مردم. من میروم. شوخی ندارند، میگیرندتان.»
زنی در جوابش میگوید: «نترس، نترس، بیا برویم.»
صدای فریاد نیروهای امنیتی در پس زمینه میآید که برای ترساندن مردم عربده میکشند: «راه بیفت! نایست!»
خبرها از تهران، از حضور گسترده نیروهای امنیتی در خیابان حکایت دارند. «آتنا دائمی»، فعال سرشناس حقوقبشر و مخالف اعدام در توییتر از بازداشت خواهر و شوهرخواهرش خبر داده است. او نوشته که «هانیه» حتی موقع بازداشت هم حاضر نشده است حجاب بر سر کند.
همزمان سازمانهای حقوقبشری از کشته شدن دستکم ۳۶ نفر در شهرهای مختلف ایران خبر دادهاند. «ایرانوایر» مطلع شده که یکی از کشته شدگان اعتراضات نوشهر، زن جوان ۲۳ سالهای به نام «حنانه کیا» است.
اتوبوس بیآرتی
دو زن که خواهر هستند و به گفته شهروندخبرنگار «ایرانوایر»، هر دو چادر به سر کردهاند، میگویند: «دروغ میگویند مردم حمله میکنند و قرآن آتش میزنند. یک جوان را جلوی چشمان ما گرفتند. گفتم چرا این کار را با او میکنید؟ گفت چاقو زده است به مردم! گفتم چرا دروغ میگویی؟ به ولله دروغ میگویید، اینکارها را مردم نمیکنند. خودشان میکنند و تقصیر مردم میاندازند.»
یکی از زنان میگوید: «به وقتش بشود، من دیگر طاقت ندارم. حتی اگر مرا بکشند، دست بر نمیدارم.»
خواهرش جواب میدهد: «الان وقتش است. هر چه گران شد، هر چه اتفاق افتاد، مردم هیچ حرکتی نکردند. این دختر از بس خونش پاک بود، مردم به جوش آمدند. خون پاک باعث شد چنین انقلابی شود. مهسا بچه من است. من خودم را جای مادرش میگذارم، خدا شاهد است.»
او با گریه ادامه میدهد: «به خاطر مادرش با این پای فلجم آمدم بیرون. مثل بچه خودم است. میدانم که آن مادر و پدر دارند آتش میگیرند. خون پاک آن دختر پا برجا است. انشاالله انقلاب دخترها به پیروزی میرسد.»
خواهر دیگر پاسخ میدهد: «حکومت آدمکش است. اینها برچسب بد به آدمها میزنند. شاه اینطوری نبود. اشتباه کردیم انقلاب کردیم. فکر کردیم آخوندها آدمند، نمیدانستیم اینقدر کثیف هستند. خودم سال ۱۳۸۸ دیدم که شیشههای ماشین مردم را میشکنند ولی میگویند مردم کردند.»
زن دیگری به گفتوگو میپیوندد و میگوید: «در خیابان دماوند، جوانها را گرفته بودند. من دارم میروم طرف آزادی، شنیدم آنجا شلوغ است. تهرانپارس هم شلوغ بود. خدا خودش ریشه اینها را نابود کند. فقط آرزویم این است که این حکومت نابود و سرنگون شود.»
یکی از دو خواهری که با شهروندخبرنگار «ایرانوایر» حرف زده، با اشاره به چادری که بر سرش کرده است، میگوید: «عمدا چادر سرمان کردیم که ما را نزنند، وگرنه همه شما بچههای ما هستید. مرگ به این خامنهای! خدا ریشهاش را بکند. آتش بگیرد. ای کاش به تیر چراغ برق آویزانش کنیم. این قدر دختری را جلوی چشمانم گرفتند و زدند که حد نداشت. نتوانستم مانع شوم چون کوچه خلوت بود و خود من را هم میگرفتند.»
او ادامه میدهد: «نشسته بود و از داخل اتوبوس شعار و فحش میداد. آمدند از داخل اتوبوس او را کشیدند بیرون و کتکش زدند و بردند. من هم از آنجا تا اینجا از داخل اتوبوس مرگ بر خامنهای گفتم. ما اشتباه کردیم انقلاب کردیم. فکر میکردیم عدالت برقرار میشود، چه میدانستیم اینها اینقدر کثیف هستند. به خدا من وضعم عالی بود ولی به فلاکت رسیدم. در اعتراضات آنموقع نه گاز اشکآور بود، نه کتک.»
خواهر دیگر در ادامه میگوید: «ما چادری بودیم ولی به خاطر اینکارهای اینها، چادر را برداشتیم. موقعش که بشود، هم چادرم را میاندازم در آتش و هم روسری را.»
زن چهارمی که به گفتوگو می پیوندد، میگوید: «بحث فقط حجاب نیست، چیزهای دیگر جانم را به لب رساندهاند. مردم باید مراقب باشند لباسهایی بپوشند که شناسایی نشوند. باید سرتا پا مشکی بپوشیم که شناسایی نشویم.»
اخبار رسیده از ایران حاکی از بازداشت صدها نفر فقط در کردستان است. در تهران فقط پنجشنبه شب، ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، ۴۳ نفر از فعالان دانشجویی و مدنی بازداشت شدهاند. شاهدان عینی در شبکههای اجتماعی گفتهاند که در بلوار «کشاورز»، زنان و مردان جوانی که بازداشت شده بودند را با دستبند نشانده بودند و روی سرهایشان هم چیزی کشیده بودند که بیرون را نبینند.
تاکسی خطی انقلاب به میدان آزادی
راننده تاکسی به شهروندخبرنگار «ایرانوایر» میگوید: «دیشب خیلی شلوغ بود و شعار میدادند. امشب را خدا میداند. مامور که فعلا خیلی زیاد است. سمت آزادی خیلی شلوغ نمیشود ولی بسیجیها شبها ایست بازرسی میگذارند. نیروی تازه نفس آوردهاند. میگویند از لبنان نیرو آوردهاند.»
زنی که مسافر تاکسی است، ادامه میدهد: «بچه مردم را کشتند، هیچی است. رئیسی عکس قاسم سلیمانی را نشان میداد و میگفت ما مدافع واقعی حقوق بشریم. تو این چند روز، چند نفر را کشتند؟ کشتن مردم حقوق بشر است؟ حقوق بشر یعنی مردم در فقر و بدبختی زندگی کنند و خودشان پولها را به جیب بزنند!»
راننده ادامه میدهد: «دیروز مسافرم قسم میخورد که در مترو بریانک دخترها یک آخوند را گرفته و لباس و عمامهاش را با مشت و لگد پاره کردند. میگفت آخونده میگفته است من خودم هیچکارهام و از شما بدترم. میگفت روسریها را برداشته بودند و میگفتند فلان فلان شدهها، چه میخواهید از جان این ملت؟ مردم باید بزنند آخوندها را تا بترسند. دخترها با عرضه هستند. همه متولدان دهه ۷۰ و ۸۰ این قدر شجاع هستند. دستشان درد نکند، همانها هستند که ایستادهاند.»
مسافر مردی که تابهحال ساکت بوده است، میگوید: «اینها اینقدر نوچه و نونخور دارند که به این راحتیها نمیروند. خیلیها وابستهاند به این نظام. حقوق ارتش و سپاه را زیاد میکنند.»
اینها را میگوید و پیاده میشود.
راننده تاکسی میگوید: «دیروز مسافری داشتم که در تاسیسات فرودگاه کار میکرد، میگفت دو هواپیما آوردهاند از لبنان که مردم را بزنند.»
زن مسافر موقع پیاده شدن میگوید: «وعده ما شب است. خیابانهای جمهوری، ولیعصر و انقلاب امشب شلوغ میشود. اینجا فقط مامور هست، بیشتر از دو هزار تا نیروی یگان ویژه ایستاده با موتور.»
یک شهروندخبرنگار نیز از وضعیت کرج نوشته است. او میگوید تمام ورودیهای خیابانهای اصلی گوهردشت بسته بود و فقط از خیابان «داریوش» در پایین فلکه اول میشد به سمت جنوب، یعنی سه راه گوهردشت وارد خیابان اصلی شد: «مسیر به سمت فلکه اول ترافیک سنگین داشت و نیروهای ضد شورش و لباس شخصی حیدر حیدر میکردند اما ایستاده بودند. نزدیک سه باندی اما خیلی شلوغ شد و مردم و لباس شخصیها درگیر شدند و همه به همه طرف فرار میکردند.»
او خشونت ماموران امنیتی با شهروندان معترض را این طور توصیف میکند: «گاز اشکآور غیر قابل تحمل بود. ما سمت کوی کارمندان توی کوچهها بودیم. بسیجیها مردم روی پشتبامها و توی خانهها را تهدید میکردند. روی چهره مردمی که در پشتبامها شعار میدادند، لیزر میانداختند و داد میزدند که بروید داخل!»
او اما میگوید در خیابان «مطهری» عجیبترین صحنه زندگی خود را دیده و گریه کرده است: «نزدیک ۳۰، ۴۰ نوجوان ۱۵، ۱۶ ساله خیابان را بند آورده بودند. همه ماشینها هم میایستادند و با آنها شعار میدادند.»
اعتراضات مردم ایران همچنان ادامه دارد. اینترنت در بسیاری از شهرها یا قطع شده یا سرعت آن به قدری کند شده است که فیلترشکنها کار نمیکنند. اینستاگرام و واتساپ فیلتر شدهاند. با اینحال، اعتراضات برای هفتمین روز ادامه دارند. نام مهسا امینی، آن گونه که بر سر مزارش نوشته بودند، اسم رمز مقاومت و مبارزه شده است.