...خوب بودن کافیست
«دخترانی که در زباله گماند
کودکانی که مرد هر کارند
مردهایی که نعشه میمیرند
شاعرانی که سخت بیمارند…»
این بخشی از یک شعر قدیمی است که «پیمان (امین) فرحآور»، زندانی سیاسی که اخیرا به اعدام محکوم شده، چند سال پیش سروده است. شاعری که به گفته منابع «ایرانوایر» در جوانی طلبه بوده و در اعتراض به سیاستهای جمهوری اسلامی لباس روحانیت از تن درآورده و به صف معترضان به تبعیض و فساد حکومت پیوسته است. او، پدر یک کودک ده ساله است و پیش از اینکه بازداشت شود، با برادرش کنار خیابان میوه دستفروشی میکرده است.
به گفته منابع «ایرانوایر»، پیمان بهدلیل تاکید بر هویت گیلکی، اشعار هجو انتقادی که درباره حکومت و مشخصا فساد سپاه پاسداران و شرکتهای ساخت و ساز آن در استان گیلان سروده، بازداشت و با اتهام «بغی» و «محاربه» از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب رشت، به ریاست قاضی بدنام، «احمد درویشگفتار»، به اعدام محکوم شده است.
منابع ایرانوایر میگویند که او در دوران بازداشت تحت شکنجههای روانی و فیزیکی شدید بوده است. او که ۲۷ مرداد۱۴۰۳ بهدست اطلاعات سپاه بازداشت شده، برای یک هفته تحت شکنجه شدید بوده، بهحدی که از هوش میرود و ۲۴ ساعت بیهوش بوده است. وقتی در بیمارستان چشم باز میکند، اینبار وزارت اطلاعات او را با خود برده و پرونده را در دست میگیرد. پیمان اکنون از بیماریهای مختلفی رنج میبرد، از جمله خونریزی هرازگاه دستگاه گوارش و حساسیت غدد لنفاوی که در نواحی مختلف بدنش منجر به تورم و درد شدید میشود.
در فضای شبکههای اجتماعی اطلاعات چندانی درباره پیمان در دسترس نیست، تنها چند صفحه اینستاگرامی با نهایتا سیصد چهارصد دنبالکننده داشته که آنجا نظراتش را مینوشته و نشر میداده است. شعرهایش را هم گاهی خود دکلمه میکرده، شعرهایی به فارسی و گیلکی. در بعضی از پستهایش هم ترانههایی را که نوشته و خوانندهای آن را در قالب موسیقی اجرا کرده، معرفی کرده است.
در یکی از این صفحات آمده که او متولد دی ماه ۱۳۶۷ است، یعنی ۳۷ ساله. یک همبندی سابق پیمان به ایرانوایر میگوید که او روزگاری طلبه بوده و برای همین حکومت با وجود اینکه کارهایش چندان هم دیده نمیشدند، رویش حساس شده است.
بر اساس اطلاع ایرانوایر، پیمان روز ۲۷مرداد۱۴۰۳ در شهر رشت، شهر محل زندگیاش بازداشت شده و مدت ۲۶ روز را در سلول انفرادی در یکی از بازداشتگاه امنیتی شهر رشت گذرانده است. بعد از آن به بند «میثاق»، بند امنیتی زندان لاکان رشت منتقل شده است.
البته این اولین بازداشت پیمان فرحآور نبوده است. او نخستینبار، اردیبهشتماه ۱۴۰۱ بازداشت و پس از یک ماه آزاد شده بود. به ایرانوایر گفته شده که دلیل بازداشت اولیه او، «مخالفت با تخریبهای محیط زیست، سوءاستفاده از منابع محیط زیستی گیلان توسط شرکتهای ساختوساز» و «اعتراض به فروش گسترده زمینهای کشاورزان گیلانی به غیربومیان» بوده است.
همچنین به ایرانوایر گفته شده که مصداق اتهامی دومین بازداشت او که بر اساس آن متهم به بغی، یعنی فعالیت مسلحانه و برایش حکم اعدام صادر شده، «آتش زدن و تخریب شهرکی بوده که در منطقه شفت در حال ساخت» بوده است. ایرانوایر بهطور مستقل قادر به تایید این موضوع نیست.
برای ما مشخص نیست که این آتشسوزی در کدام شهرک رخ داده، اما بررسی اخبار منتشر شده در رسانههای داخلی ایران، در بازه زمانی یک ساله پیش از بازداشت پیمان، نشان میدهد که تنها وقوع یک آتشسوزی در شهرستان «شفت» در استان گیلان، اطلاعرسانی شده است.
در این اخبار، گفته شده که در اردیبهشتماه ۱۴۰۳، شهرک نیمهکاره «امامزاده ابراهیم»، «طعمه حریق» شده و این اتفاق نه برای اولینبار، بلکه برای بار ششم رخ داده است. «تسنیم»، خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران نیز نوشته که «بنیاد مسکن» در حال ساخت این روستای چوبی که «چوبی بودن آن بیدردسر نبوده»، است.
منبع مطلع ایرانوایر نیز تاکید دارد که حتی بازجوییهای پیمان اغلب درباره مواضع و شعرهای او بوده و مشخص نیست که نهاد بازداشتکننده او، چه زمانی تصمیم گرفته آتشسوزی شهرک در شفت را در پرونده او قرار دهد.
یک شخص مطلع دیگر نیز که از نزدیکان پیمان فرحآور است، به ایرانوایر میگوید که او جز شعر سرودن و انتقاد از حکومت بابت فساد و تبعیض علیه مردم کاری نکرده است: «پیمان کارگر بود، دستفروشی میوه میکرد. یک پسر دارد و دلش هم خیلی صاف و پاک است. طلبه بود و بعد لباسش را در آورد. ولی هنوز هم بعضی چیزها برایش ارزش است و میگفت اینها (حکومت) از خون شهیدها و از دین برای خودشان دکان درست کردهاند. خلاصه که از این حکومت بهخاطر ستمهایشان علیه مردم متنفر شد. خیلی تند صحبت میکرد و روبهرویشان ایستاده بود.»
بخشی از محتوایی که پیمان فرحآور در صفحات اینستاگرامی خود منتشر کرده نیز تاییدی بر این حرفهاست. او بعضا مخاطب قرار دادن چهرههای مذهبی و نظامیان اوایل انقلاب، از فساد ساختاری در جمهوری اسلامی انتقاد کرده است. مثلا در اردیبهشت ۱۳۹۷، با انتشار عکسی از «آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی»، نسبت به عملکرد و خود برتربینی روحانیت شیعه در ایران انتقاد کرده است. یا در یکی از پستهایش با انتشار ویدیویی از ملاقات پدر «مزدک مریانه»، نوجوان ۱۶ سالهای که در فروردین ۱۴۰۲ در پی بازداشت به زندگی خود خاتمه داد، درباره رنج پدرش نوشته است: «مزدک امشب با هر واژه بغض آلود پدرت بدجوری سوختم. مزدک مگه چی بر سرت گذشت که بلافاصله بعد از رهایی از زندان لاکان خودت رو از زندان تن رها کردی، مزدک امشب حال پر از غم پدرت رو دیدم واقعا کمرم شکست…»
اتهام پیمان فرحآور، آنگونه که منابع حقوقبشری نوشتهاند، «بغی» و «محاربه» عنوان شده است. دو اتهام سنگین و قابل مجازات با اعدام که در سالهای گذشته به کرات از سوی دستگاههای امنیتی به شهروندان و معترضان وارد شده و دادگاههای انقلاب بر پایه آن برای شهروندان، احکام اعدام صادر کردهاند.
بغی و محاربه، هر دو مندرج در قانون مجازات اسلامی، به زبان ساده به معنای مبارزه مسلحانه علیه حکومت دینی هستند. منابع ایرانوایر اما میگویند که پیمان هرگز دست به فعالیت مسلحانه نزده و فعالیتهایش کاملا مدنی بوده است.
یکی از منابعی که با ایرانوایر صحبت کرده، میگوید که فعالیتهای پیمان، بیشتر معطوف به شعرهایش بوده که در آن از «دنبالهروی کورکورانه از دین» و «ایدئولوژی حکومت و سوءاستفاده جمهوری اسلامی از دین برای فساد، تبعیض و سرکوب مردم» انتقاد میکرده: «پیمان همیشه دغدغه محیط زیستی داشت. زبان گیلکی برایش خیلی مهم بود. علاقهمند به شخصیتهای بزرگ گیلان بود، بهخصوص میرزا کوچکخان. هویت و زبان خودش و مردمش برایش مهم بود، به خصوص مردم فراموششده، تهیدست و روستاییهای رنجکشیده.»
یکی دیگر از منابع ایرانوایر که مدتی را همبندی او در زندان لاکان رشت بوده، از ذوق و قریحه قوی پیمان در شعر، بهویژه شعرهای فیالبداهه و هجو اعتراضی صحبت میکند، می گوید: «خیلی توانمند است. سربه سرش می گذاشتیم و فیالبداهه شعر میگفت. آثار شعرش را سپاه از بین برده. خیلی از دفترهایش را از بین بردند. هجویات جالبی داشت. هجویاتش اغلب سیاسی بود. یکی را که برای من خواند خیلی کوبنده و عجیب و غریب بود. اتفاقا درباره سپاه بود. خیلی تند و خیلی زیبا بود. خیلی بلند بود و برای این یادم نیست، در حافظهاش بود و خواند.»
به ایرانوایر گفته شده که این شهروند معترض، در دوران بازجوییها حتی زمانیکه دست وزارت اطلاعات بوده، شکنجه شده است: «خیلی رفتارهای تندی با او کرده بودند. شکنجههای روانی به وفور شده بود. شکنجه جسمی هم آن اوایل شده بود. در زندان بچهها راجع به این چیزها کم حرف میزنند، هم بهخاطر حفظ روحیه و هم اینکه نمیدانیم چه کسانی میآیند و میروند. از لحاظ روانی تحت فشار زیاد بود و سربسته گفته بود.»
یکی دیگر از منابع ایرانوایر نیز با تایید شکنجههای جسمی و روانی پیمان حین بازجوییها، درباره وضعیت سلامتی جسمی او میگوید: «مشکل خونریزی دستگاه گوارش دارد که سوغات فشارهای دوران بازجویی است. در دوران بازجویی به شدت مورد ضرب و شتم بوده. در این مدت او را چندین بار برای اعزام به بیمارستان بردهاند ولی درمانش ناتمام مانده است. نظر پزشک این بوده که آندوسکوپی و کلونوسکپی انجام شود ولی زندان این اقدام را انجام نداده.»
این شخص ادامه میدهد: «قبلا عمل جراحی کیسه صفرا داشته و بعد از آن بهحساسیت لنفاوی دچار شده است. این عارضه باعث بروز دمل در نقاط مختلف بدنش شده که در ناحیه جراحی شدت بیشتری دارد و باعث درد شدیدش میشود.»
به گفته او، پزشکان زندان تشخیص دادهاند که برای ارزیابی دقیق وضعیت پیمان نیاز به سونوگرافی نیز هست، اما «مقامات زندان از انتقال پیمان به مراکز درمانی خودداری کرده و تنها به تجویز مسکن بسنده میکنند.»
این شخص با تاکید بر اینکه پیمان و خانوادهاش در تنگدستی زندگی میکنند، میگوید: «به خانواده گفتند باید هزینه درمان را خودتان پرداخت کنید.»
یکی از اشخاص آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده و در زندان لاکان همبند او بوده نیز به ایرانوایر میگوید که او بسیار دلتنگ پسر ۱۰ سالهاش میشود: «فقط برادر و مادرش برای ملاقات میآمدند. گویا خانواده همسر سابقش سپاهی هستند و اجازه نمیدهند بچه به دیدار پدرش بیاید. این برایش خیلی سخت و دردناک بود.»