قتل الهه حسین‌نژاد، داستان دختران نوجوان و جان بی‌ارزش شهروندان

1
Picture of محمد یراحی
محمد یراحی

...خوب بودن کافیست

دو روز پس از پیدا شدن پیکر «الهه حسین‌نژاد»، خبرهایی از مفقود شدن دو دختر نوجوان به نام‌های «یسنا شه‌گلی» و «سارا اقبال‌شاه»  منتشر شد. گفته می‌شد یسنا و سارا دو دختر تکواندوکار، پنج‌شنبه برای حضور در تمرینات ورزشی خانه را ترک کرده‌اند و با گذشت سه روز کسی از آن‌ها اطلاعی ندارد با این حال ساعتی پیش برخی خبرگزاری‌ها از پیدا شدن این دو دختر خبر دادند و نوشتند جزییات مفقودی آن‌ها در سه روز گذشته در دست بررسی است. خبر قتل الهه و مفقود شدن این دو دختر نوجوان افکار عمومی را با بهت و وحشت رو‌به‌رو کرد.

شهروندان می‌گویند در کشوری که معترضان کمتر از چند ساعت شناسایی و بازداشت می‌شوند، از دوربین‌های شهری برای تشخیص چهره معترضان و افراد بدون حجاب اجباری استفاده می‌شود چطور دختران جوان‌شان ناپدید می‌شوند؟

قتل الهه حسین‌نژاد در سایه ساختاری نابرابر و معیوب و سرشار از ضعف‌ و کاستی یک‌بار دیگر توجه افکار عمومی را بر بی‌ارزش بودن جان شهروندان و ناتوانی حاکمیت در تامین امنیت آن‌ها جلب کرد.

در این گزارش تلاش می‌کنیم به پرسش‌هایی پاسخ دهیم که در این ماجرا برای مردم بوجود آمده است. این‌که چه باید کرد و چگونه باید در برابر جامعه‌ای تا این اندازه مملو از خشونت و فقر و آسیباست،  مراقب خود بود؟ مسوولیت اجتماعی شهروندان چیست؟ خطای پلیس و مقامات کجاست؟

ده روز چشم‌انتظاری، اضطراب،  بی‌خبری و در نهایت، تلخ‌ترین پایان ممکن برای مفقود شدن «الهه حسین‌نژاد»، دختر ۲۴ساله ساکن اسلامشهر رقم خورد. او به گواه حساب شبکه‌های اجتماعی‌اش سرشار از شور زندگی بوده، دغدغه‌های جامعه را داشته، مستقل بوده و کار می‌کرده است.

رییس پلیس آگاهی تهران، روز پنج‌شنبه، ۱۵خرداد۱۴۰۴ از کشف پیکر «الهه حسین‌نژاد»، خبر داد و گفت او تازه‌ترین قربانی افزایش چشمگیر «سرقت‌های خیابانی» در ایران است. این دختر جوان که به‌عنوان ناخن‌کار در یکی از سالن‌های زیبایی منطقه «سعادت‌آباد» تهران مشغول کار بود روز ۴خرداد۱۴۰۴ در مسیر بازگشت از محل کار به منزل، ناپدید شد.

روایت‌های ضد و نقیض از قتل و عامل قتل الهه

خبرگزاری «رکنا» یکی از نخستین رسانه‌های داخلی که خبر قتل الهه حسین‌نژاد را منتشر کرد. در خبرهای اولیه به نقل از «میزان»، رسانه قوه‌ قضاییه نوشت که این زن جوان در مسیر بازگشت به منزل، سوار یک «خودروی سمند نقره‌ای» شده و راننده که «قصد و نیت شومی» داشته، پس از مقاومت او، با وارد آوردن دو ضربه چاقو به قفسه سینه‌اش، الهه را به قتل رسانده و پیکر او را در بیابان‌های اطراف تهران رها کرده است.

پس از رکنا، رسانه‌ تسنیم نیز از قصد راننده برای تعرض و تجاوز به الهه حسین‌نژاد خبر داد.ساعتی بعد اما خبرگزاری فارس اعلام کرد این ادعا توسط «رسانه‌های معاند» منتشر شده و پزشکی قانونی موضوع تجاوز را تایید نکرده است.

یک روز پس از اعلام خبر قتل الهه، ده‌ها گزارش ویدیویی و تلویزیونی از اعترافات قاتل منتشر شد. ابتدا گفته شد در این ماجرا یک نفر به‌عنوان راننده و قاتل اصلی، در کنار فردی دیگر به عنوان مالک خودرو بازداشت شده‌اند. متهم ردیف اول در اعتراف‌هایش، مقابل دوربین صداوسیما گفت که با خودرو دوستش مسافرکشی می‌کرده در حالی‌که پیش‌تر گفته شده بود خودرو متعلق به برادر قاتل بوده است.

همچنین به نقل از متهم گفته شد که او در زمان سرقت گوشی قربانی، با مقاومت او مواجه شد و در نهایت به الهه چاقو زده و سپس پیکر او را در بیابان رها کرد. رییس پلیس آگاهی تهران نیز انگیزه قاتل را «سرقت موبایل و آزار و اذیت» اعلام کرد و گفت:‌ «این خانم پس از رسیدن به مقصد، هنگام پرداخت کرایه با واکنش خشونت‌بار راننده مواجه می‌شود. او پس از مشاهده گوشی گران‌قیمت قربانی، تصمیم به سرقت می‌گیرد، اما با مقاومت شدید زن جوان روبرو می‌شود. متهم با قساوت تمام، سه تا چهار ضربه چاقو به سینه این زن وارد می‌کند که به مرگ او در همان لحظه منجر می‌شود. سپس جسد را به بیابان‌های اطراف فرودگاه منتقل و رها می‌کند.»

ناکارآمدی قوانین در یافتن ربایندگان دختران ایران

در ماجرای الهه حسین‌نژاد، به گواه گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌های ایران، متهم از سارقان سابقه‌داری است که پیش‌تر هم به اتهام سرقت بازداشت و مدتی در زندان بوده است.

در گزارش‌ها آمده بود که «بهمن فرزانه»، متهم به قتل الهه، در شرف جدایی از همسرش بوده است. همسر سابق او نیز در گفت‌وگو با رکنا اعلام کرده به‌دلیل اختلافات شدید، خشونت افسارگسیخته و بددلی و بدبینی همسرش از او جدا شده است.

بررسی‌های ایران‌وایر نشان می‌دهد که خودروی سمند نقره‌ای نه متعلق به برادر او و نه متعلق به دوستش بوده است. او خودرو را خریداری کرده اما هنوز پلاک آن را تغییر نداده بوده است.

متهم در حالی در تهران مسافرکشی می‌کرده که مدتی نیز به عنوان راننده اسنپ مشغول به‌کار بوده و گفته می‌شود در حاشیه تهران زندگی می‌کند، برخی گزارش‌ها اما نوشته‌اند او محل زندگی ثابتی نداشته و اغلب شب‌ها را در خودروی خود می‌گذرانده است.

این نخستین‌بار نیست که فردی مجرم و دارای سوءسابقه صرفا با مجازاتی ناکارآمد بدون واکاوی وضعیت روحی و روانی به بدنه جامعه باز می‌گردد تا دوباره با ارتکاب به جرم، تراژدی همچون قتل الهه را رقم بزند.

اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ رسانه‌ها خبر دادند که دوران مجازات مرد ۶۶ ساله‌ای به نام «بهلول ابوالحسنی» که دختری ۱۵ساله به نام «شیما صباگردی»  را کشته و جسدش را در خانه دفن کرده بود، «با گذشت اولیای دم و همچنین بخشیده‌شدن بخشی از محکومیتش» پایان یافت.

پدرخوانده شیما صباگردی در واکنش به آزادی قاتل دخترش با توجه به مواردی که در پرونده او قید شده، به روزنامه «اعتماد» گفت: «وقتی بهلول دستگیر شد به همراه ماموران آگاهی برای بازرسی از خانه بهلول به آن‌جا رفتیم. حین بازرسی از خانه او یک سری زیورآلات و چندین لباس دخترانه کشف شد. این موارد نیز در پرونده موجود است، اما فردی که سال ۱۳۹۸عهده‌دار پرونده بود در رسیدگی به این موارد کم‌کاری کرد.»

اگر الهه معترض بود سریع پیدا می‌شد

پیکر الهه حسین‌نژاد، ده روز بعد از اعلام مفقودی و پس از آن‌که بسیاری از مردم در همراهی با خانواده او، کارزارهای اینترنتی برای یافتن اثری از او به‌راه انداختند، یافت شد. او در یکی از پرتردد‌ترین مناطق پایتخت ایران، «میدان آزادی» مفقود شد و این‌که هیچ تصویری از او در این منطقه توسط دوربین‌ها ثبت نشده بود، خشم افکار عمومی را به دنبال داشت.

بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی با اشاره به این‌که جمهوری اسلامی به‌ویژه بعد از اعتراضات «زن،زندگی،آزادی»، عزم پلیس و نهادهای امنیتی را برای سرکوب شهروندان و کنترل سبک زندگی زنان در معابر و اماکن عمومی و خصوصی جزم کرده و با دوربین‌های تشخیص چهره و کنترل ترافیک، زندگی روزمره آن‌ها را مختل کرده می‌پرسند چگونه ممکن است حتی یک تصویر از لحظه سوار شدن او به این خودرو وجود نداشته باشد؟

در پرونده‌ای مشابه، «سما جهانباز» در یکی از پرترددترین مناطق شیراز مفقود شد. نزدیکان سما می‌گویند این اتفاق اندکی پیش از اعتراضات ۱۴۰۱ رخ داد، اما مقامات پلیس تا ۱۵روز بعد اجازه ندادند آن‌ها فقدان او را در رسانه‌ها به شکل عمومی اعلام کنند. سما حالا بیش از سه سال است که در پرونده‌ای پُرابهام مفقود است و هیچ نشانه‌ای از او و ربایندگان احتمالی‌اش به دست نیامده است.

فراخوانی برای الهه؛ او نماد هزاران زن ایرانی است

الهه حسین‌نژاد، فقط یک نام و تصویر نیست و مرگ او فراتر از یک قتل ارزیابی می‌شود. بسیاری از زنان، به‌ویژه زنان ساکن در مناطق حاشیه تهران، از تجربه‌های تلخ احساس عدم امنیت در هنگام استفاده از خودروهای مسافرکش غیررسمی و حتی تاکسی‌های اینترنتی سخن گفته‌اند.

یکی از کاربران در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشته است در محله‌های جنوب غرب تهران از جمله «یافت‌آباد»، «مهرآباد»، «نعمت‌آباد»، «شماره‌دو»، «شهرک ولیعصر» و اسلامشهر، هیچ تاکسی رسمی وجود ندارد و شهروندان برای رفتن به این مناطق باید از خودروهای «سواری» استفاده کنند. او در ادامه نوشته است بسیاری از دختران در این محله‌ها به راهکارهایی دست یافته‌اند که اگر چه امنیت آن‌ها را تضمین نمی‌کند اما تا حدی می‌تواند آسیب به جان و روان آن‌ها را کاهش دهد.

او در ادامه به زنانی که برای رفت‌وبرگشت به محل کار و زندگی خود مجبورند از خودروهای عبوری استفاده کنند، توصیه کرده است: «هیچ‌وقت اول مقصد خود را به راننده‌ اعلام نکنید، اول بپرسید او مسیرش کجاست.  لطفا تا جای ممکن صندلی عقب بنشینید و سعی کنید نفر اولی که سوار ماشین می‌شود نباشید. تا جای ممکن همان ابتدا مبلغ کرایه را برای راننده کارت به کارت کنید، تا یک ردپای آنلاین داشته باشید و اسم راننده را برای یک شخص معتمد بفرستید.»

شمار دیگری از زنان با تاکید بر اینکه الهه حسین‌نژاد، «یک زن ایرانی از میان هزاران زنی بود که زیر فشار فقر، بی‌کاری، نداشتن امنیت و نادیده‌گرفته‌شدن، هر روز زندگی‌شان دشوارتر می‌شود»، قتل او را نه‌تنها خبری تلخ که یادآور «فقر، بی‌عدالتی، و بی‌توجهی به امنیت و جان زنان فراموش شده در جامعه ایران» توصیف کردند.

آن‌ها گفته‌اند قصد دارند «یک عزاداری عمومی برای الهه و برای همه زنانی که در سکوت کشته می‌شوند»، برگزار کنند.

در این فراخوان بناست سوگواران تصویر پروفایل‌های خود را به عکس الهه حسین‌زاده تغییر دهند چرا که این سوگ، نه‌تنها سوگ الهه که «سوگ وضعیتی‌ست که هنوز ادامه دارد.»

بحران زورگیری و ناامنی به روایت مقامات

مقام‌های نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۱ اذعان کردند که به‌دلیل رشد بی‌سابقه فقر و بحران‌های اقتصادی در ایران، سالانه ۱۰۰ درصد به تعداد سرقت‌های خیابانی افزوده می‌شود.

«محمد بطحایی»، معاون وزیر کشور و رییس سازمان امور اجتماعی، پس از قتل «امیرمحمد خالقی»، دانشجوی دانشگاه تهران که بهمن‌ماه۱۴۰۳، به‌دلیل تلاش برای حفظ لپ‌تاپ خود در برابر زورگیران مسلح مقاومت کرد و کشته شد، رشد هم‌زمان تورم و سرقت را تایید کرد و گفت «رشد اقتصادی منفی، بیکاری، تورم و وضعیت اقتصادی خانوارها» از جمله عواملی‌است که بر کمیت و کیفیت جرم تاثیر جدی دارد.

گزارش سال‌نامه آماری ایران هم نشان می‌دهد که از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، سرقت از اماکن خصوصی از جمله مغازه‌ها بیش از ۷۰۰درصد، سرقت از منازل ۱۷۰درصد، سرقت از مغازه‌ها ۵۳۰درصد و سرقت از اماکن دولتی ۶۰۰ درصد افزایش داشته است.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
Print

دیدگاهتان را بنویسید